تاثیر طلاق بر فرزندان در سنین مختلف
طلاق می تواند برای هر کسی که آن را تجربه می کند، از جمله زوج و فرزندانشان دردناک باشد. والدینی که از هم جدا میشوند معمولاً در مورد تحمیل این موضوع به فرزندان خود احساس گناه زیادی میکنند و نگران این هستند که طلاق آنها چه تأثیری در کوتاهمدت و بلندمدت بر فرزندانشان خواهد داشت.
حقیقت تلخ این است که از نظر آماری، طلاق والدین خطر پیامدهای نامطلوب (مانند مصرف مواد مخدر و افسردگی) را برای کودکان و نوجوانان در طول طلاق و سالها بعد ممکن است، افزایش دهد.
تجربه طلاق والدین بسیار رایج است، زیرا 40٪ تا 50٪ ازدواج ها دوام ندارند. در واقع، یک مطالعه نشان داد که تنها حدود 45٪ از کودکان تا 17 سالگی والدینشان همچنان باهم هستند و قصد جدایی ندارند.
در حالی که شکی وجود ندارد که طلاق می تواند یک رویداد آسیب زا در زندگی کودکان باشد، والدین این توانایی را دارند که قدرت آن را برای مختل کردن و آسیب رساندن به زندگی فرزندانشان کاهش دهند.
اجماع کلی در این تحقیق این است که طلاق میتواند تأثیر منفی روی بچهها بگذارد، اما میتوان جلو آن را گرفت.
در نهایت، این به والدین و نحوه تعامل آنها با فرزندانشان بستگی دارد.
بیشتر بخوانید: سوالاتی که قبل از طلاق باید از خودبپرسید
عواملی مانند سن فرزندان، رابطه آنها با والدین، شیوه فرزندپروری والدین و جزئیات طلاق، همگی در تأثیر جدایی بر کودک نقش دارند. درک این عوامل، و چگونگی تأثیر آنها بر کودکان در مراحل مختلف زندگی، کلید کمک به کاهش تأثیر طلاق است.
محتوا
تاثیرات طلاق بر دوران کودکی
طلاق والدین اثرات کوتاه مدت و بلندمدتی بر کودکان در تمام سنین دارد. بین جدایی والدین و مشکلات روانی، عملکرد تحصیلی پایینتر و تأثیر منفی بر روابط آینده، ارتباط وجود دارد.
بسته به سن و رشد کودک، کودکان تواناییهای متفاوتی برای درک واقعیت چیستی طلاق، چرایی وقوع آن و تأثیر آن بر آنها دارند. هرچه کودک کوچکتر باشد، کمتر درک خواهد کرد، اما این بدان معنا نیست که این جدایی برای آنها ناراحت کننده نیست. در واقع، سردرگمی آنها و اختلال در کنار آمدن با چنین تغییر بزرگی می تواند بسیار استرس زا باشد.
زمانی که یک کودک به سن 8 تا 10 سالگی برسد، می تواند درک بهتری از آنچه در حال وقوع است داشته باشد. با این حال، رشد مهارتهای شناختی و استدلال منطقی آنها اغلب آنها را به این نتیجه میرساند که آنها عامل طلاق والدینشان هستند. کودکان اغلب خود را سرزنش می کنند. این می تواند منجر به عزت نفس پایین، احساس گناه و اندوه شود.
تاثیرات طلاق بر نوجوانی
در طول سالهای کودکی و نوجوانی، تأثیرات طلاق میتواند احساس شود، به ویژه در رابطه با استقلال رو به رشد کودک.
بچه های بزرگتر ممکن است شروع به پرسیدن سؤالات بیشتری در مورد دلیل وقوع طلاق کنند و ممکن است یکی از والدینشان یا خودشان را مقصر بدانند. آنها ممکن است به شدت احساس از دست دادن خانواده خود را داشته باشند و ممکن است از آن رنجیده باشند.
ارتباط آزاد می تواند با نوجوانان سخت تر شود. از فرزندتان بپرسید که چه احساسی دارد و فضایی را برای او ایجاد کنید تا صادقانه پاسخ دهد. حال بچهها را درک کنید که خوب نباشند. سپس، پیگیری کنید و ببینید که آیا صحبت کردن با کسی برایشان مفید است یا خیر.
مشاوره مدرسه، گروه همسالان برای بچه هایی که طلاق می گیرند، و خانواده درمانی می تواند برای نوجوانانی که والدینشان طلاق می گیرند بسیار مفید باشد.
فرزند خود را تشویق کنید تا در زندگی خود روابط پایدار و پرورشی با سایر افراد ایجاد کند. این می تواند پدربزرگ و مادربزرگ، مربی، هم کلاسی، معلم، سایر اعضای خانواده یا دوستان باشد.
به یاد داشته باشید که چگونگی کنار آمدن بچه ها، به طور چشمگیری متفاوت است. این بسیار فردی است و به عوامل مختلفی بستگی دارد. آسیبهای درون خانواده، رابطه کودک با هر دو والدین و آنچه از آن رابطه دیدند، وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده و ترجیحات فرهنگی، همگی نقش دارند.
تأثیرات طلاق بر سنین جوانی
ممکن است برای بزرگسالان جوان چالش برانگیز باشد که با هر گونه تناقضی که ممکن است هنوز بین والدینشان وجود داشته باشد کنار بیایند. آنها ممکن است احساس کنند که در این وسط گرفتار شده اند، یا دوست دارند والدینشان با آنها به عنوان یک دوست رفتار کنند تا به عنوان بچه.
کودکان هرگز نباید واسطه باشند. اگر نیاز به انتقال اطلاعات یا پاسخ به سوالات باشد، والدین باید واسطه دیگری پیدا کنند. در غیر این صورت، کودکان ممکن است احساس ناخوشایندی و یا استرس داشته باشند، یا دوست داشته باشند که باید طرفی بگیرند یا اطلاعاتی را از هر یک از والدین مانند یک راز پیش خود نگه دارند.
همچنین میتواند برای فرزند ناراحتکننده باشد زمانی که والدینشان نسبت به دیگری بدگویی میکنند. تحقیقات نشان میدهد که برای بچهها – حتی نوجوانان – بهتر است والدینشان آنها را از بحث هایشان دور نگه دارند.
مهم است که هر دو والدین به این امر متعهد باشند. اگر یکی از والدین دستورالعملها را انجام ندهد، سعی کنید به مشاوره مراجعه کنید تا به هدایت فرد کمک کنید. شنیدن از یک فرد عینی که چرا این موضوع برای سلامتی کودک مهم است می تواند کمک کند.
خطرات برای فرزندان طلاق
به طور کلی، تحقیقات نشان میدهد که کودکان طلاق بیشتر در معرض نگرانیهای اجتماعی-عاطفی، تحصیلی و روانی هستند، مانند اضطراب، استرس، افسردگی، بیخوابی، مسائل رفتاری، چالشها در دوستیابی و حفظ دوستان و مشکلات در مدرسه.
این مسائل ممکن است در دورهای که طلاق والدین اتفاق میافتد، تأثیر شدیدتری بر روی کودکان بگذارد، اما اغلب با رشد کودک خود را نشان میدهد. ادبیات مربوط به جدایی و طلاق از کودکان می تواند ترسناک باشد وقتی به عنوان والدین به آن نگاه کنید.
قرار گرفتن بیشتر در معرض تعارض ممکن است اثرات نامطلوب را افزایش دهد
کودکانی که به دلیل طلاق و یا خصومت های پایدار بین والدینشان تعارضات والدین بیشتری را تجربه کرده اند، بدون در نظر گرفتن سن آنها در زمان وقوع طلاق، احتمالاً پیامدهای منفی را در کوتاه مدت و بلند مدت نشان می دهند.
اگر کودک شاهد چیزی ناراحت کننده بین والدین باشد، خطر آسیب رساندن به بچه ها را افزایش می دهد. پرداختن به این تجربیات به شیوه ای اطمینان بخش ضروری است و به کودک خود کمک کنید تا با احساسات خود کنار بیاید و آنها را پردازش کند.
اصل موضوع به خود رابطه والدین و فرزند مربوط میشود. مهم این است که اعتماد و ارتباط وجود داشته باشد و کودک احساس کند که رابطه او با والدینش به دلیل طلاق تغییر نخواهد کرد. نحوه راهنمایی آنها از طریق معنای این کلمات میتواند تأثیر عمدهای بر رشد آنها داشته باشد.
چگونه والدین طلاق بر روابط عاشقانه آینده کودکان تأثیر می گذارند
تحقیقات نشان میدهد که کودک یا بزرگسال بودن فرزند طلاق میتواند بر روابط عاشقانه آینده بچهها و دیدگاه آنها نسبت به ازدواج و شراکتهای بلندمدت تأثیر بگذارد. ناامیدی در مورد عشق و ازدواج میتواند باعث شود برخی از فرزندان طلاق در اعتماد به شرکای آینده خود و حفظ روابط خود دچار مشکل شوند.
در واقع، نرخ طلاق برای فرزندان طلاق بیشتر است. مطالعات نشان میدهد که بزرگسالانی که والدینشان طلاق گرفتهاند، اشتیاق کمتری نسبت به نهاد ازدواج دارند، احساس تعهد شخصی کمتری به روابط خود میکنند و اعتماد کمتری به توانایی خود برای حفظ روابط عاشقانه دارند.
گاهی اوقات، به خصوص اگر والدین آنها درگیری زیادی بین خود داشته یا دارند و یا آشکارا یکدیگر را به خاطر از هم گسیختگی ازدواج سرزنش می کنند، ممکن است بچه ها احساس کنند که سرنوشتشان برای تکرار آن روایت است. آنها ترکیبی از هر دو والدین هستند، و اگر آنها بشنوند که “شبیه پدرت هستی” و “او یک احمق واقعی است”، بر روی بچه ها تاثیر میگذارد.
بعلاوه، اگر آنها در مورد مسائلی مانند خیانت یا خشونت خانگی بدانند، ممکن است حتی بیشتر از تکرار این الگوهای ناسالم ناامید، رنجش یا ترس داشته باشند. شما باید آنچه را که میدانند تصدیق کنید و به آنها کمک کنید تا با آن کنار بیایند. شما باید به آنها اطمینان دهید که آنها افراد خودشان هستند، اما همه جزئیات را به اشتراک نگذارید.
در نهایت، اگر والدینشان با آنها (و یکدیگر) به شیوهای دلسوزانه، محبتآمیز، مبتنی بر و درک ارتباط برقرار کنند، آنوقت بچهها میتوانند یاد بگیرند که روابط ایمن و پایدار ایجاد کنند.
چگونه به کودکان کمک کنیم تا با طلاق والدین خود کنار بیایند
کنار آمدن با طلاق در هر سنی سخت است و احتمالاً با بزرگ شدن بچه ها همچنان دردناک خواهد بود. با این حال، راههای زیادی وجود دارد که والدین میتوانند به کودکان کمک کنند تا احساسات خود را به نحو مؤثری پردازش کنند و از دامهایی که میتوانند بر فرزندان طلاق تأثیر بگذارند، اجتناب کنند.
اجازه دهید کودک شما ناراحت شود
فرزند شما پس از طلاق باید غصه بخورد و بعید است که احساسات غم انگیز او به سرعت از بین بروند. به کودک فضایی بدهید که ناراحت شود. ما به عنوان والدین احساس گناه می کنیم، می خواهیم آنها خوب باشند و به ما اطلاع دهند که ما را می بخشند. اما دادن فضایی برای ناراحتی به کودک یک هدیه است.
احساس گناه آنها را تسکین دهید
همچنین بسیار مهم است که بچه ها در قبال شادی والدین خود یا در قبال شکسته شدن ازدواج احساس مسئولیت نکنند. بارها و بارها به آنها بگویید، شما این کار را نکردید و هیچ کاری نمیتوانستید انجام دهید تا این اتفاق نیفتد. آنها باید بفهمند که طلاق تقصیر آنها نیست و هیچ کاری نمی توانند انجام دهند تا والدینشان در مورد طلاق تجدید نظر کنند. برای بچهها سخت است که رویای بازگشت والدینشان را کنار هم بگذارند.
والد مشترک مثبت
مهم است که یک رابطه والد مشترک سالم را پرورش دهید و روابط مثبت را با هر دو والدین تقویت کنید و ارزش قائل شوید. از سرزنش والدین دیگر یا گفتن اینکه یکی از والدین خوب و دیگری بد است، خودداری کنید.
نمیخواهید اعتماد آنها به والد دیگر را تضعیف کنید. در حالت ایده آل، یکپارچگی عشق کودک به هر دو والدین را حفظ کنید. در حالی که ممکن است سخت باشد، باید سعی کنید از جاده های بالا بروید. فرزندان شما همچنان هر دو والدین را دوست دارند، اگر به آنها بگویید که والدین دیگر فرد بدی هستند، ممکن است این موضوع را شخصی بگیرند. آنها ممکن است تعجب کنند که آیا آنها آدم بدی هستند یا چنین خواهند شد.
به بچه ها بگویید که آن ها را دوست دارید
بچه ها ممکن است نگران باشند اگر والدینشان از دوست داشتن یکدیگر دست بردارند، ممکن است آنها نیز از دوست داشتن آنها دست بردارند. تاکید کنید که ما در دو مکان مختلف زندگی میکنیم، اما شما همیشه امن، مورد محبت و مراقبت هستید.